واقعه طف

جدا کردن این دو مورد از هم مشکل ایجاد کرده است. مشابه این نوع برخورد را در برخى دیگر از مسائل مذهبى نیز می‌توان مشاهده کرد. ائمه به محض آن که احساس می‌کردند حکمى از احکام دین رو به فراموشى است یا بدعتى در حال جایگزین شدن است، شیعیان را به سوى عمل به آن حکم ترغیب کرده و به مخالفت با بدعت تحریک می‌کردند.
زمانى که امام باقر(ع) از زیارت امام حسین(ع) سخن می‌گوید، هنوز بنى امیه بر سریر قدرت نشسته‌اند و رفتن به زیارت امام حسین(ع) مبارزه با بنى امیه و زنده نگاه داشتن اهداف عاشورا است. البته عاشورا باید جاودانه باشد، رسم و رسوم آن هم باید جاودانه باشد، چرا که ما همیشه به اهداف عاشورا نیازمندیم. نکته‌ای که باید در تبیین حادثه عاشورا براى توده‌هاى مردم تأکید شود، وصل کردن حادثه عاشورا به اهداف عاشورا است. اگر این ارتباط و اتصال به وجود آید در آن صورت اسوه بودن و عبرت واقع شدن کربلا می‌تواند ملموس‌تر باشد.
همچنین باید توجه شود که اگر گریه کردن براى امام حسین(ع) زایل‌کننده گناهان است، ناشى از تأثیر معنوى کربلا در ایجاد شرایط تحول درونى و آماده کردن یک شیعه براى دفاع و پاسدارى از دین و احیانا فداکارى و جانبازى در راه آن است. با این حال باید تأکید کرد که تکیه روى جنبه سیاسى کربلا، نباید توجه ما را به این رخداد به عنوان یک پدیده کاملا برتر، یک امر جاودانه، یک امر تقدیر شده و تعریف شده از سوى بارى تعالى، کم رنگ کند. کربلا یک نهضت زمینى صرف نیست؛ بخشى از وحى مجسم شده و قرآن عینیت یافته است. همان‌طور که نظریه امامت در شیعه، صرفا مشتمل بر جنبه سیاسى نیست، قیام عاشورا هم تنها یک حرکت سیاسى نیست.

و من الله التوفیق
رسول جعفریان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *