استاد پرويز اسکندر پور خرمی

مرحوم استاد پرویز اسکندر پور خرمی در سال 1338 در شهر تهران در خانواده ای به دنیا آمد که پدرش اهل هنر و شعر بود و خوش نویسی می کرد به اشعار مولانا، سعدی، عطار و حافظ علاقمند بود و شب ها برای فرزندانش شعر می خواند و گاه به تحلیل آنها می نشست بنابراین پرویز نیز میراث دار هنر وی شد.

در دوره دبیرستان در طبقه دوم ساختمان هسکوارنا در خیابان جمهوری دری از درب های بهشت به رویش گشوده شد و با هر کلمه و جمله و سطری که از استاد می آموخت قله های بلندتری را روی خودش فتح می کرد و در هنر آرام می گرفت. رسیدن به این ساختمان در یک روز بارانی با دوچرخه در تعقیب دوستی اتفاق افتاد که از شاگردان استاد امیرخانی بود و به مدت سه سال مفردات خوش نویسی را به آقای اسکندرپور می آموخت ولی نشانی استاد را به او نمی داد و از آن پس آغوش باز و تشویق های استاد امیرخانی پذیرای وی و هنرش بود چرا که مدرسه عاری از هنر بود و معلمین هنر را هم یارای آموزش عالی و درخور دانش آموزان مستعد نبود.

چهارشنبه های آخر ماه روز جمع شدن اعضای انجمن خوش نویسان در میدان بهارستان خیابان صفی علیشاه در مرکز انجمن خوش نویسان بود و وجود و بیان مرحوم نوذری، کاوه، حسن و حسین امیرخانی به هنرجوها فیض می رساند و به تحلیل این هنر پرداخته می شد. نخستین استاد جدی و ممتازش امیرخانی تخصص در رشته نستعلیق داشت و شکسته نستعلیق را نیز از یدالله کابلی خوانساری آموخت و خودش نیز در این رشته ممتاز جلوه کرد از آنجا در اصرار و پافشاری اش در آموختن هنر به طور جدی مؤثر افتاد دیدن مسافری در راه مانده بود که برای تأمین هزینه 40 هزار تومانی سفر به شهرش با قطار به فروش کفش خود دست زده بود اما آنجا آنچه از اسکندرپور خرمی دریافت کرد 80 هزار تومان به همراه بازگرداندن کفش هایش به خودش بود تا پای برهنه به خانه نرود و سرزنش دوستان از اینکه او فردی صادق نبوده است تأثیری در این بخشش نداشت اما نکته ای را در ذهنش نشاند که (اگر آن مرد هنری داشت می توانست این فقر را جبران کرده و به تکدی نپردازد) و به یاد بسپرد که هنر ثروتی است نهفته با امکان رشد اجتماعی و اقتصادی.

به تدریج جاذبه پیچش فرم ها، گل ها و اسلیمی ها، گل مرغ ها و شمسه های نگاره های ایرانی وی را به یادگیری نقاشی ایرانی واداشت و دو دوره ی هنرآموزی را برایش رقم زد اولی خوش نویسی و دیگری نگارگری اولین استادش در زمینه ی تذهیب استاد دلدوزی، هنرمندی گمنام بود و پس از آن نزد استاد اردشیر مجرد تاکستانی، مرحوم تجویدی، مرحوم عبدالله باقری، آلفته و مرحم یسایی شاجانیان هنر آموخت.

با رتبه سوم در دروس تخصصی تحصیل در رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبا را آغاز کرد و با وجود استعداد خود جوشش در پرتره سازی انقلاب و پس از آن جاذبه تذهیب، خوش نویسی و نگارگری را در خود بیشتر دید و آن چنان غرق در پیچش قلم مو و درخشش رنگ ها بود که شب هایی را که نقاشی می کرد گاه حتی متوجه سر زدن طلوع صبح نمی شد.

پروژه دوره کارشناسی اش (آب حیات) از کارهای مورد علاقه ی اوست که در موزه حضرت امام خمینی(ره) نگهداری می شود. تطهیر جان و زدودن هر ناپاکی در عجین شدن با ولایت و حقیقت معنای آب و پاکی در اثرش مرکز توجه است پروژه ی کارشناسی ارشدش حراست در نزد حضرت سیدالشهدا و زانوی ادب و ندامت بر زمین گذاشتن و تسلیم و مصداق (الله ولی الذین آمنوا یخرجونهم من الظلمات الی النور) خروج از تیرگی سپاهیان خود و به سمت نور و روشنایی حضرت. اثری خلق شده در ماه محرم با حالتی بسیار عزیز و دست نیافتنی و ملهم از واقعه کربلا.

از فرازهای او بروز زبان فرهنگ و هنر کشورش است به عقیده وی «نقاشی ایرانی قابلیت بسیاری در تصویر کردن مضامین متعالی دارد و اگر گفته شود نگارگری فرزند زمان خویش بوده است و اکنون نمی توان کهنه شدگی اش را احصا کرد این حرفی اش بدون پشتوانه و بی معنا. هر ملتی و فرهنگی زبانی دارد و زبان هنر ایرانی، نگارگری است و اصالت هنر ایرانی به آن است. و در هر گوشه ای از دنیا خواستارانی دارد و هر کشوری با داشته های خود عرض وجود می کند.» تمامی جنبه های هنر و نقاشی را ملکوتی دانسته و رجوع تمامی حالت ها و نمادهای نقاشی ایرانی را به عالم ملکوت و بالا ارجاع می دهد در نظرش «مینیاتور و نقاشی ایرانی که با مصورسازی کتاب پیوندی نزدیک داشته است و نوعی بسط گسترش ادبیات است و به گونه ای تمثیل عالم معنی است.

همه ی قالب های هنری بر مبنای بینشی کامل و جامع نگر نسبت به حیات که مشخصه اصلی فرهنگ و هنر ایران است از طریق قوانین به یکدیگر می پیوندند و هنر به وساطت این اتصال به آن عالم نورانی صبغه ی قدسی می یابد.» این عالم نورانی را در یک اثر دیگرش (جهاد اکبر) می بینیم. در این تابلو فردی دیده می شود که از بالاتنه وجهی انسانی و فرشته وش دارد و در پایین تنه اژدهایی به سمت خودش رو به یورش است و زبانه آتش از زبانش بیرون آمده است. فرد با شمشیری که شاید ذوالفقار است و عنصری ولایی در کار وی، در صدد از بین بردن این اژدها است. اژدها سمبلی از نفس در ادبیات عرفانی است سیمرغ نیز در ادبیات عرفانی جایگاهی رفیع دارد و نام دیگرش مرغ سعادت است که در این اثر دیده می شود. سیمرغ هایی که به پرواز درآمده اند در محیط اثر نشان از اقبال فرشتگان آسمانی دارند.

خود وی درباره ی این اثر می گوید: «این اثر مطلقاً دارای طراحی قبلی و کمپزسیون قبلی نبوده است و با بداهگی با رنگ و قلم و موم و به صورت دفعتی پدید آمده است گویا اینکه الهامی فرستاده شده باشد.» اعتقاداتش از ورای تذهیب هایش نمایان است، وحدانیت، نشانه عالم از نقطه ای و آغاز، گنبد مینایی و لاجوردی به نشانه ملکوت، کثرت و وحدت، رامش و هیاهو را در شمسه هایش می بینیم و در سایر نگاره هایش نیز ملکوت با فرشتگان، ائمه، آسمان و گل و بوته مرغ هایش حکایت از نازگل (معشوق) و شیدایی بلبل (عاشق) دارند در گل جلوه الهی است و در بلبل انسانی عاشق.

آثار نفیس وی در موزه امام خمینی، موزه باهنر کرمان، موزه آستان قدس رضوی (اهدایی مقام معظم رهبری به موزه) حوزه هنری و موزه شهدا نگهداری می شود و خودش نیز در دانشکده های هنرهای زیبا دانشگاه تهران، دانشگاه هنر، تربیت مدرس تهران و دانشگاه های زاهدان، کاشان، کرمان، خراسان و رشت به تدریس پرداخته و اکنون نیز در تربیت مدرس کرمان مشغول است.

از سال 1385 نیز به مدت 6 سال تصدی ریاست موزه فرش تهران را بر عهده داشت و فعالیت های بسیاری را در کارنامه خود به ثبت رسانده است از جمله این فعالیت هایش این موارد قابل ذکرند:

تشکیل نمایشگاه های فصلی و نیم فصلی از مجموعه ای از داشته های گنجینه موزه که در حالت عادی از دید مردم پنهان بود.

طراحی پیرامون موضوع سال هایی که عناوینشان توسط مقام معظم رهبری تعیین می شد و فرش هایی از این طرح ها بافته می شد با موضوعات سال های حضرت رسول، سال همت مضاعف و اتحاد ملی، انسجام اسلامی به طراحی ایشان بافته شد و امکان اجازه بافت سایر موضوعات داده نشد.

علاوه بر آن گوشه ای دیگر از فعالیت های هنری را برپایی نمایشگاه هایی در 24 استان کشور در سال 1388 از مجموعه کارهایش بدون تمرکز بر موضوع خاص ولی با تمرکز بر هنرش تشکیل داده است.

شرکت در دوره های نمایشگاه های جمعی دیگر نظیر نمایشگاه های خوش نویسی (1356) نمایشگاه حج – موزه معاصر (1365) دفاع مقدس (1368) نمایشگاه بندر عباس (1370) 22 بهمن – خانه سوره (1372) بی نال سومین نگارگری سوره (1376) عشق آباد (1380) نجف اشرف (1383) بی نال نگاگری معاصر، 14 خرداد – بزرگداشت سال امام از دیگر فعالیت های هنری اش محسوب می شود

و برخی از رتبه ها و افتخاراتش نیز مقام اول انجمن خوش نویسی 1356/لوح تقدیر، جایزه نقدی/ نمایشگاه حج در موزه معاصر/ 1356 لوح تقدیری برگزیده سومین بی نال موزه معاصر 1376 و لوح زرین دست خط امام و تشکرنامه از سوی مقام معظم رهبری 1368 هستند.

از دیگر وجوه هنری اش طراحی مجموعه ای از ضرایح است. همچون ضریح بزرگ پرچمدار کربلا حضرت مسلم ابن عقیل که بیش از هفتاد درصد قلم زنی آن انجام شده است از کارهای دیگر به طراحی ایشان ضریح حضرت عبدالعظیم، ضریح حضرت ابوالفضل العباس، ضریح حضرت رقیه (ص) در دست اجرا هستد. اما از همه عزیزتر برایش ضریح حبیب بن مظاهر در نزدیک ترین جایگاه به ضریح مطهر حضرت سیدالشهدا است. درب های عدیده ای نیز طراحی کرده است که در حرم مولی الموحدین، حضرت سیدالشهدا، حرم حضرت ابوالفضل و دو طفلان مسلم در حال اجرا هستند و برخی نیز نصب شده اند.

در کنار آموزش و خلق آثار یکی دیگر از فعالیت‌های این استاد بزرگوار نگارش مجموعه‌ کتب گرانقدری در زمینه مینیاتور و گل و مرغ و تذهیب است که اولین جلد آن در تابستان سال ۱۳۸۰ در طی سه ماه دو بار تجدید چاپ گردید. نام این کتاب ها بدین ترتیب است:

  • گل‌های ختائی
  • اسلیمی و نشان‌ها
  • طوبای گل و مرغ
  • نگارگری صور انسانی
  • نگارگری صور حیوانی، نباتی، خیالی و مصنوعات بشری

این مجموعه به حقیقت دائره المعارف مصور نگارگری اسلامی است و هر کتاب هزاران تصویر از موضوع خویش را در بر دارد و بهترین و کامل‌ترین راهنما و آموزش دهنده نگارگری است.

رابطه اش با شاگردانش رابطه ای پدر و فرزندی است. چرا که به عقیده اش ثمره ی وجودی یک پدر در فرزندش ظهور می کند و این عاطفت پوشیدنی نیست معلم نیز ثمره علمی اش را به شاگردش می دهد به امانت دار هنرش را به او می دهد. همان گونه که استاد امیرخانی او را (بابا) خطاب می کرد وی نیز شاگردانش را اینگونه خطاب می کند و دوستشان دارند. آن قدر که در مجموعه کتاب های آیین هنر و آموزش نقاشی ایرانی تمامی آنچه را که در سال های تلمذ و پس از آن نقاشی در فیش هایی گردآوری بود و فقط کلکسیونی از برگ ها، انواع گل های متعین در طبیعت اسلیمی ها و پرنده ها، پرسوناژها در نظرش بود، به دست چاپ سپرده و منتهی به کتاب های گل های ختایی، اسلیمی و نشان ها، طوبای گل و مرغ و نگارگری در پنج جلد شده و مورد استقبال هنرجویان و دانشجویان بسیاری قرار گرفته است. در متن کتاب هایش نیز سیر از عالم خاکی به ملکوت مشهود است.
در هر صفحه ای ادبیاتی زینت بخش کتاب شده و حکایت از شیدایی وی دارند: «عکس روی تو چو در آینه جام افتاد / عارف از پرتو می در طمع خام افتاد»

و عشق و آموزش را درهم آمیخته است و طرح هایش سیری از جزء به کل را طی می کند و تکوین می یابد. از کارهایی که در حال حاضر در دست دارد کاروان اسرای عاشورا است که به سمت شام در حال حرکت است و دیگری تدریس در دانشگاه است.

در انتها نیز سخنی از او در مجموعه آموزش نگارگری اش در باب جاودانگی هنر نگارگر را می آوریم: «هنرمند نگارگر با پالایشی عارفانه به نوعی پیرایش مصفا می رسد که هنرش را جاودانه می سازد او با نگاه به طبیعت غنی و عینی و به نظر عالم خیال، تلفیقی کمالی و موزون را که حاصل عینیت و ذهنیت و باور دینی ایشان بوده عرضه کرده و این خلاقیت نزد همگان پذیرفته و کیفیت گیرا و مظاهری شاعرانه پیدا نموده است.»

گوشه‌ای از صفات والای این هنرمند والامقام خضوع بسیار، محبت فراوان و ادب بسیار بالای ایشان است؛ به صورتی که تمامی شاگردان ایشان یقین می‌دانند که استادشان همه ایشان را همانند فرزندان خویش دوست می‌دارد. از خداوند متعال برای ایشان موفقیت و سلامتی روز افزون خواستاریم.

مجموعه ذیل بخشی از آثار قدیمی این یگانه دوران است که در نگارش قبلی این پایگاه در سال 1382 استفاده گردید. در صورت مهیا شدن آثار جدیدی از ایشان به محضر هنر دوستان تقدیم می‌گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *