امام سجّاد(ع) فرمودند: بيرون آمدم تا اينكه به اين ديوار رسيدم پس بر آن تكيه زدم ناگاه مردى كه دو جامه سفيد در بر داشت در برابر روى من به من مىنگريست. سپس گفت: اى على بن حسين! چه شده است مرا كه تو را افسرده و غمگين مىبينم؟- تا آنجا كه گفت:- اى على بن حسين! آيا كسى را ديدهاى كه خداى را بخواند و خدا او را اجابت نكند؟ گفتم: نه، گفت: آيا كسى را ديدهاى كه بر خدا توكّل كند و خدا او را كفايت نكند؟ گفتم: نه، گفت: آيا كسى را ديدهاى كه از خدا درخواست كند و خداوند به او عطا نكند؟ گفتم: نه. سپس از جلو چشمان من غائب شد.
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص:۷۳