با شهادت پنجاه نفر در یک حمله دسته جمعى، شمار اندکى از یاران امام حسین(ع) باقى ماندند؛ کسانى که به نوعى، مبارزه تن به تن با سپاه ابن زیاد داشتند. از آن جمله، عبدالله بن عمیر کلبى است که در برابر مبارزهخواهى یسار از موالى زیاد بن ابیه، پس از کسب اجازه از امام حسین(ع) عازم میدان شد. در همان حال همسرش او را تحریک به جنگ میکرد و خطاب به او میگفت: قاتِل بأبى و أُمّى عن الحسین ذُریة محمّد. (پدر و مادرم به فدایت بجنگ و از حسین که ذریه رسول خدا(ص) است دفاع کن) (194) در واقع، اوّل حبیب بن مظاهر و بُرَیر بن خضیر قصد رفتن به مبارزه را داشتند که امام(ع) اجازه نداد و پس از آن که عبدالله بن عمیر اجازه خواست، امام(ع) اجازه رفتن به میدان را به وى داد. وقتى در این نبرد یسار را کشت، سالم از موالى عبیدالله به میدان آمد که به رغم آن که انگشتان عبدالله کلبى در برابر شمشیر سالم افتاد، اعتنا نکرده، او را نیز کشت و در میان میدان شروع به رجز خوانى کرد. زنش هم عمودى در دست گرفته به تحریض او میپرداخت و میگفت: قاتِل دونَ الطیبین ذرّیة محمّد. (در راه پاکان ذریه محمد صلی الله علیه وآله بجنگ)
امام(ع) به همسر او دستور داد تا بازگردد و در عین حال آنها را دعا کرد. (195) یسار و سالم، نخستین کشتگان سپاه ابن زیاد بودند.
پس از تیرباران نخست و مبارزه عبدالله بن عمیر و ابوالشعثاء، سپاه عبیدالله ابتدا از سمت راست و سپس از سمت چپ به سپاهِ اندک امام(ع) نزدیک شدند. افراد باقى مانده از سپاه امام(ع)، روى زانو نشسته، نیزههاى خود را به سوى اسبان گرفتند و آنها به اجبار برگشتند. پس از آن، شروع به تیراندازى به سوى سپاه عبیدالله کرده، عدهای را کشته و شمارى را مجروح کردند. (196)
194. انساب الاشراف، ج 3، ص 190
195. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 429 ـ
196. انساب الاشراف، ج 3، ص 190؛ تاریخ الطبرى، ج 5، ص 430