امام حسین (ع) و رویارویی با حر بن یزید ریاحی
نخستین برخورد امام حسین(ع) با سپاه هزار نفرى حرّبن یزید ریاحى بود که بخشى از نیروى چهارهزار نفرى حصین بن نمیر بود. این سپاه به سمت قطقطانه اعزام شده بود تا منطقه را کنترل کند. امام این زمان در منطقه ذوجُشَم ]ذى حُسُم[(82) یا وادى السباع بوده و در حال حرکت به سوى کوفه بود. وقتى سپاه حرّ رسید، امام که امید به حمایت کوفیان داشت، از حرّ پرسید که به کمک آنان آمده یا بر ضد آنهاست؟ حرّ گفت: بر ضد شما. (83)
حرّ گفت که وظیفه او بردن امام به کوفه است. امام حاضر به حرکت به کوفه نشد و به جدّ، قصد بازگشت کرده، به طرف حجاز به راه افتاد. (84) حرّ با بازگشت امام مخالفت کرده و گفت: چون دستور جنگ ندارم، راه میانه را انتخاب میکنیم تا دستور برسد و چنین تصمیم گرفته شد. (85)
صحبت از بازگشت به حجاز گفتمان غالب امام در تمامی سخنرانی هایی است که از این پس تا صبح روز عاشورا دارد. البته امام روی دلیل آمدنش، نامه ها، محکوم کردن روش امویان و مسائل دیگر تأکید دارد. در مواردی از اصحابش میخواهد که در صورت تمایل، از او جدا شده راه خود را بروند. یک بار فرمود: ونحن أهل البیت أولى بولایة هذا الأمر علیکم من هؤلاء المدّعین ما لیس لهم، و السائرین فیکم بالجَوْر و العُدْوان،
(ما اهلبيت بر ولایت و زعامت بر امت برتر هستیم براین دسته مدعین که شایستگی آن را ندارند و افراد دیگری که در میان شمایند و با ظلم و ستم رفتار میکنند)
پس از آن امام فرمود که اگر ما را نمى خواهید و حق ما را نمى شناسید، و رأى شما برخلاف نامه هایى است که فرستاده اید، از همین جا باز میگردم. (86)
82. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 403
83. الفتوح، ج 5، ص 136 ـ 138
84. اخبار الطوال، ص 247
85. انساب الاشراف، ج 3، ص 169 ـ 171، 225
86. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 401 ـ 402