ابن زیاد یکى از دو چیز را از من میخواهد؛ یا مرگ یا ذلت؛ و دور باد که من پذیراى ذلت باشم.
حُرّ بن یزید ریاحى از معدود کسانی بود که تحت تأثیر سخنان امام(ع) به این سمت آمد. پس از شنیدن خطابه امام حسین(ع) نزد عمر بن سعد آمد و گفت: [آیا واقعا قصد جنگ با این مرد را دارى؟](180) آیا هیچ یک از پیشنهادهاى وى را نمى پذیرید؟ عمر سعد گفت: اگر تصمیم با من بود، آرى. حرّ پاسخ داد: سبحان الله! چه قدر دشوار است که حسین(ع) این مطالب را بگوید و شما از پذیرش آن ابا کنید. پس از آن به سوى امام حسین(ع) رفت. (181) حر به عمر سعد گفت: اگر چنین پیشنهادهایى را تُرک و دیلم ـ که در آن زمان کافر بودند ـ میدادند، شما حق نداشتید آن را نپذیرید. (182) وقتى حرّ نزد امام(ع) رسید، پرسید: من همان کسى هستم که آن کارها را کردم؛ و قد أتیتُک مواسیا لک بنفسى، أفترى ذلک لى توبة مما کان منّى،( اکنون آمده ام جانم را در راه شما بدهم. آیا به عقیده شما راه توبه باز است؟)
امام فرمود: نَعَم، إنّها لک توبة، فابشر، فأنت حرّ فى الدنیا و أنت حرّ فى الاخرة إن شاء الله. (183) (بله، این برای تو توبه محسوب میشود. بشارت می دهم که تو آزاده ای در دنیا و آخرت هستی انشاءالله)
فردى عمر نام از بنى تمیم، نخستین تیر را رها کرد که در ناحیه کتف امام به زره آن حضرت اصابت کرد و متوقف شد. (184)
زهیر خطاب به کوفیان گفت: بندگان خدا! فرزند فاطمه، بیشتر از فرزند سمیه سزاوار است تا کمک شود. اگر یاریش نمى کنید، رهایش کنید تا خود با یزید سخن بگوید؛ یزید بدون کشتن او هم از اطاعت شما راضى میشود. شمر تیرى به سوى او انداخت و گفت: ساکت شو. زهیر گفت: شمر! تو را در قیامت به آتش جهنّم بشارت میدهم. شمر پاسخ داد: خداوند همین الان تو و اطرافیانت را خواهد کشت. (185)
180. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 427
181. ترجمة الامام الحسین(ع) ص 72
182. انساب الاشراف، ج 3، ص 225
183. اخبار الطوال، ص 254
184. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 392
185. انساب الاشراف، ج 3، ص 188