از امام سجّاد (عليه السّلام) روايت است كه فرمود: حق خداى بزرگ بر تو اين است كه تنها او را پرستش كنى و چيزى را شريك او به شمار نياورى پس هر گاه از روى اخلاص و صفاى باطن چنين كنى خداى سبحان بر خود لازم میداند كه امر دنيا و آخرتت را كفايت كند.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
حقّ زبان اين است كه او را بزرگتر و شريفتر از آن بدانى كه ناسزا گويد و او را به خير و ترك سخنان زائد و بی فایده و نيكى به مردم و گفتار نيك در باره مردم عادت دهى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
حقّ گوش آن است كه او را از شنيدن غيبت و هر آنچه شنيدنش جايز نيست، پاك سازى. و حقّ چشم آن است كه آن را از ديدن هر آنچه ديدنش بر تو حرام است بربندى و از راه نظر با ديدگانت عبرت گيرى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
حق دستانت اين است كه آنها را به سوى چيزى كه بر تو حلال نيست نگشايى. و حقّ پایهايت آن است كه به وسيله آنها به سوى چيزى كه بر تو روا نيست گام بر ندارى پس تو با اين دو پا بر «صراط» می ايستى پس بنگر تا نلغزى و در آتش فرو نيفتى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ شكم بر تو اين است كه آن را ظرف و جايگاه حرام قرار ندهى و اضافه بر سيرى نخورى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ عورت تو بر تو اين است كه آن را از زنا نگه دارى و از اينكه كسى به آن نظر افكند آن را حفظ كنى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ نماز اين است كه بدانى نماز ورود بر خداى عزّوجل است و تو در نماز در پيشگاه او ايستادهاى پس اگر اين را [از صميم جان] دريابى ايستادنت در برابر او ايستادن بندهاى خوار و كوچك و آرزومند و ترسان و اميدوار و بيمناك و بی چيز و زار خواهد بود و [در اين حال] خداوندى را كه در برابرش با آرامش و وقار ايستادهاى بزرگ میشمرى و با [تمامی] قلبت به نماز روى می آورى و حقوق و حدود آن را به پاى میدارى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ حجّ اين است كه بدانى حج وارد شدن بر پروردگار و گريختن از گناهانت به سوى خدايت است و در حجّ توبهات پذيرفته است.
و با به جاى آوردن حج يكى از واجباتى را كه خداوند بر تو واجب ساخته است ادا نموده اى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ روزه آن است كه بدانى روزه حجابى است كه خداوند عزّوجل بر زبان و گوش و چشم و شكم و فرج تو نهاده است كه با اين حجاب تو را از گزند آتش دوزخ میپوشاند پس اگر روزه را ترك كنى گويى پوششى را كه خدا بر تو گذارده است پاره كرده اى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ صدقه اين است كه بدانى كه صدقه ذخيره توست كه در نزد پروردگارت مینهى و وديعه و امانتى است كه به او سپرده اى، امانتى كه نيازى به شاهد طلبيدن براى آن ندارى و در وديعه گذاردن آن در پنهانى اعتماد و اطمينان بيشترى دارى تا اينكه آن را در آشكارا به وديعت گذارى و بايد بدانى كه صدقه بلاها و دردها را در دنيا و آتش دوزخ را در آخرت از تو دفع میكند.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ قربانى آن است كه در قربانى نمودن آن تنها رضاى خداى عزّوجل را قصد كنى نه مردمان را و از آن جز در مسير رحمت الهى قرار گرفتن و رهايى روحت را در روز ملاقات پروردگار قصد نكنى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ سلطان اين است كه بدانى كه تو مايه آزمايش و امتحان او قرار داده شده اى و او نيز به خاطر سلطنتى كه بر تو يافته گرفتار توست و نبايد در معرض خشم او قرار گيرى و با دست خود به هلاكت بيفتى و در نتيجه با او در بدى رساندن به خودت شريك شوى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ آن كس كه در علم تو را راهبرى نموده اين است كه او را بزرگ شمارى و جايگاه نشستنش را نيك سامان دهى و خوب به سخنانش گوش فرا دهى و رو به او داشته باشى و صدايت را بلندتر از صداى او نكنى و به كسى كه از او پرسش میكند پاسخ نگويى تا خود او پاسخش را دهد، در مجلس درس او با كسى سخن نگويى و در نزد او غيبت هيچ كس را نكنى، اگر در نزد تو از بدیاش گويند از او دفاع كنى و عيبهايش را بپوشانى و فضيلتهايش را آشكار سازى و با دشمن او نشست و بر خاست نداشته باشى و با دوستدار او دشمنى نكنى پس اگر چنين كنى فرشتگان الهى به نفع تو گواهى دهند كه تو خواهان دانشى و علم را به خاطر خدا آموختهاى نه به خاطر مردم.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ زيردستان تو اين است كه بدانى آنها به خاطر ناتوانى خود و توانايى تو رعيّت تو گشتهاند پس واجب است كه در بين آنان به عدل رفتار كنى و براى آنان چون پدرى مهربان باشى و نادانى آنان را ببخشايى و در كيفر نمودن آنان شتاب نكنى و خداى عزّوجل را بر قدرت و تسلّطى كه بر ايشان به تو داده است سپاسگزار باشى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ آنان كه سرپرستى علمى ايشان را به عهده دارى اين است كه بدانى خداى عزّوجل تو را در آموختن دانشى كه به تو عطا فرموده متولّى و سرپرست آنان قرار داده و از خزانه علم درى بر تو گشوده پس اگر در تعليم و آموزش آنان نيك بكوشى و براى آنان دروغ نبافى و از [قدر ناشناسی] آنان ملول و دلتنگ نگردى خداوند از فضل خود بر تو زيادتى [از علم و ايمان] را عطا میفرمايد و امّا اگر دانشت را از مردمان دريغ داشتى يا آنگاه كه آنان خواهان دانش تو هستند با دروغبافى آنان را متحيّر و سرگردان سازى بر خداى عزّوجل سزاوار است كه دانش و درخشندگى آن را از تو بگيرد و جايگاهت را در دلها بی اعتبار سازد.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ همسرت اين است كه بدانى خداوند عزّوجل او را مايه آسايش و آرامش تو قرار داده و او نعمتى از جانب خداى عزّوجل براى توست پس او را گرامى بدارى و با او مدارا كنى اگر چه حقّى كه تو بر او دارى بسى لازمتر است پس بر توست كه با او به مهربانى رفتار كنى زيرا او اسير توست و بايد او را اطعام نموده و جامه بپوشانى و هر گاه نادانى نمود مورد بخشش قرارش دهى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ مملوك تو اين است كه بدانى او نيز آفريده پروردگار توست و فرزند پدر و مادر تو (يعنى فرزند حضرت آدم و حوّا است) و گوشت و خون تو است تو مالكش نيستى به اين دليل كه تو او را آفريده باشى نه خدا، و تو هيچ يك از اعضاى او را نيافريدهاى و روزى او را از دل طبيعت تو بيرون نياوردهاى ولى خداوند عزّوجل كار او را به تو واگذاشت سپس او را مسخّر تو گرداند و تو را بر او امين قرار داد و او را به امانت نزد تو نهاد تا او آنچه از مال و دارايى كه تو به او میدهى برايت نگهدارى كند، پس تو نيز به او نيكى كن چنان كه خداوند به تو نيكى نموده است و اگر در نظر تو ناپسند است به جاى او مملوك ديگرى بگير و مخلوق خداى عزّوجل را عذاب مده و هيچ نيرويى نيست مگر به يارى خدا.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ مادرت اين است كه بدانى او زمانى تو را حمل كرد كه با آن وضعيّت كسى ديگرى را حمل نمیكند و به تو از ميوه قلب خود چيزى را كه هيچ كس به كسى ديگر نمیبخشد عطا كرد و با تمامى اعضاى خود تو را نگهدارى نمود و باكى نداشت از اينكه تو گرسنه شوى و غذايت دهد و تشنه شوى و سيرآبت كند و عريان باشى و تو را بپوشاند و آفتاب بر تو بتابد و او سايه بر تو افكند، و به خاطر تو از خواب كناره گرفت. و تو را از گرما و سرما نگاه داشت تا براى او باشى و تو توانايى سپاسگزارى از او را ندارى مگر به كمك و توفيق الهى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ پدرت اين است كه بدانى او اصل و ريشه توست زيرا اگر او نبود تو نيز نبودى پس هر گاه در خود چيزى ديدى كه مايه خودپسندى تو شد بدان كه پدرت در آن صفت اصل و ريشه توست پس خداى را سپاس گو و شكرش را به جاى آور كه هيچ نيرو و جنبشى نيست مگر به اراده الهى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ فرزندت اين است كه بدانى او از توست و در اين دنيا خير و شرّش منسوب به توست و تو در برابر ادب نيكوى او و راهنمايى او به سوى خداى عزّوجل و يارى او بر طاعت پروردگار مسئول هستى، پس در مورد او همانند كسى كه میداند بر احسان به فرزند ثواب خواهد برد و بر بدى نمودن به او كيفر خواهد ديد عمل كن.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ برادرت اين است كه بدانى او به منزله دست تو و مايه عزّت و قدرت توست بنا بر اين از او به عنوان اسلحه و وسيلهاى براى معصيت خداوند و همچنين [پشتيبان و] ساز و برگ براى ستم به خلق خدا استفاده مكن، در مقابل دشمنش او را تنها مگذار و از نصيحت نمودن و خيرخواهى او كوتاهى مكن، و اينها در صورتى است كه او مطيع خداوند باشد و گر نه بايد خداوند در نزد تو ارجمندتر از او باشد و هيچ جنبش و قدرتى نيست مگر به كمك خداوند، و امّا حقّ آقايى كه تو را آزاد كرده اين است كه بدانى او مالش را در راه تو خرج كرده و تو را از ذلّت و وحشت بندگى به عزّت و آرامش آزادى رسانده است و از اسيرى ملكيّت تو را رها نموده و بند بندگى را از تو گشوده و تو را از زندان بيرون آورده و تو را مالك خودت نموده و به تو براى عبادت پروردگارت فراغت بخشيده و بايد بدانى كه او در زندگى و مرگت سزاوارترين و نزديكترين مردمان به توست و يارى رساندن به او بر تو واجب است حال چه خودت به ياريش بشتابى و چه آنچه را كه از تو احتياج دارد در اختيارش قرار دهى و هيچ قدرتى نيست مگر به كمك خداوند.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ كسى كه به تو احسان و نيكى نموده اين است كه او را سپاس گويى و نيكیاش را ياد كنى و گفتار نيكو را در مورد او به گوش ديگران برسانى و بين خود و خداى عزيز و جليل براى او خالصانه دعا كنى اگر چنين كنى از او در نهان و آشكار قدردانى كردهاى. سپس اگر روزى توان عوض دادن و جبران خوبیاش را يافتى چنين كن.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ اذان گو اين است كه بدانى او پروردگار عزيز و جليل را به ياد تو می آورد و تو را به سوى بهرهات دعوت میكند و تو را بر انجام فريضهاى كه خداى عزّوجل بر تو واجب ساخته يارى میكند پس بر اين كار از او همانند كسى كه به تو نيكى روا داشته قدردانى كن.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ كسى كه پيش نماز توست اين است كه بدانى او سفير بودن بين تو و پروردگارت را به عهده گرفته و سخنگوى توست و تو از جانب او سخن نمیگويى و دعاگوى توست و تو دعايش نمیكنى و تو را از هول و هراس ايستادن در پيشگاه پروردگارت كفايت كرده است، اگر نقصى باشد به گردن اوست نه تو و اگر نمازش كامل و تمام باشد تو نيز با او شريك هستى و بر تو برترى ندارد با سپر خود تو را نگاه داشته و با نماز خود نمازت را حافظ گشته پس بايد به اندازه خوبى و خدمتى كه به تو دارد قدردان و سپاسگوى وى باشى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ همنشينت اين است كه با نرمى پذيراى او باشى و در گفتگو با وى انصاف را رعايت كنى و جز با اجازه او از جايت برنخيزى و او میتواند بدون اجازه تو بر خيزد، لغزشهايش را به فراموشى سپار و خوبیهايش را حفظ كن و جز خوبى را به گوش او مرسان.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ همسايهات اين است كه در نبود او حفظش كنى و در هنگام حضور اكرامش نمايى و زمانى كه مورد ستم قرار میگيرد به ياریاش بشتابى، عيب او را پیگيرى مكن و اگر دانستى كه بدیاى دارد بدیاش را بپوشان و اگر دانستى كه نصيحت را میپذيرد بين خود و او نصيحتش كن و هنگام سختى او را وامگذار و از لغزشش در گذر و گناهش را ببخش و با او به بزرگوارى معاشرت كن و هيچ نيرويى نيست جز به كمك خدا.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ همدم و همصحبت اين است كه با او به مهربانى و انصاف مصاحبت كنى و چنان كه گرامیات میدارد گرامیاش دارى و او را وامگذار كه در كرم نمودن بر تو پيشى گيرد و اگر پيشى گرفت پاداشش را ده و دوستش بدار چنان كه دوستت میدارد و اگر همّت به ارتكاب معصيت خدا گماشت بازش دار و براى او مايه رحمت باش نه عذاب و هيچ نيرو و قدرتى نيست جز به كمك خدا.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ شريك اين است كه اگر غايب شد كارش را تو انجام ده و اگر حاضر باشد رعايت حالش را كن و بدون نظر او تصميم مگير (يا در مقابل حكم او، حكم مده) و بدون مشورت او به رأى خود عمل مكن و مالش را نگهدارى كن و در كار او چه با ارزش باشد و چه بیارزش خيانت روا مدار زيرا دست خداوند تبارك و تعالى تا زمانى كه دو شريك به يك ديگر خيانت نكرده اند بر سر آنان است و هيچ نيرويى نيست جز به كمك خدا.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ مال و دارائیات اين است كه آن را جز از راه حلال به دست نياورى و جز در جاى صحيح خرج نكنى و به كسى كه از تو قدردانى نمیكند در صورتى كه خود نياز به مالت دارى ندهى و او را بر خويشتن مقدّم ندارى پس به وسيله دارائیات به طاعت پروردگارت بپرداز و در باره مالت بخل نورز كه اگر چنين كنى با حسرت و پشيمانى قرين شوى بعلاوه اينكه عقوبت آن بر گردن تو میماند و هيچ نيرويى نيست جز به نيروى الهى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ بستانكار تو اين است كه اگر دارى به او پرداخت كنى و اگر در سختى هستى او را با سخن خوش راضى كنى و با لطافت و نرمى از پيش خود برگردانى. و حقّ شريك در حقوق ملك آن است كه او را فريب ندهى و خلاف آنچه در دل دارى با او ظاهر نسازى و به او خيانت روا ندارى و در مورد او از خدا بترسى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و امّا حقّ طرفى كه بر عليه تو ادّعايى نموده است اين است كه اگر ادّعاى او حقّ است تو خود نيز بايد به نفع او و بر عليه خودت شاهد او باشى و به او ستم نكنى و حقّ او را به طور كامل به او بدهى و اگر ادّعاى او باطل است با او مدارا كنى و در مورد او جز مدارا كار ديگرى نكنى و پروردگارت را به خشم نياورى و هيچ نيرويى جز به نيروى الهى نيست.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ طرفى كه ادّعايى بر او دارى اين است كه اگر در ادّعايت حق با تو باشد در گفتگو با وى آرامش را رعايت كن و حقّ او را انكار مكن و اگر در ادّعايت بر حق نيستى، از خداى عزّوجل بترس و به سوى او توبه كن و دعوا را ترك كن.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ كسى كه با تو مشورت میكند اين است كه اگر دانستى كه او رأى نيكويى دارد او را به صواب رهنمون باش و اگر نظر او را نيك ندانستى او را به سوى آنچه كه میدانى ارشاد كن.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ كسى كه در مشورت تو را راهنمايى میكند اين است كه او را در نظرى كه موافق نظر تو نيست متّهم نسازى و اگر هم رأى تو بود خداى عزّوجل را سپاس گويى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ كسى كه از تو طلب نصيحت كند اين است كه اندرزش دهى و بايد روش تو مهربانى و مداراى با او باشد.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ نصيحت كننده تو اين است كه در برابر او متواضع و نرم باشى و به سخنش گوش فرا دهى اگر سخن صوابى با تو گفت، خداى عزّوجل را سپاس گوى و اگر سخنش موافق صواب نبود با او مهربان باش و او را متّهم نساز و او را بر خطايش مؤاخذه نكن مگر اينكه مستحقّ تهمت باشد به هر حال به سخنش اعتنا مكن و هيچ نيرويى نيست جز به نيروى خدا.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ آنكه بزرگتر است اين است كه او را به خاطر سنّش احترام كنى و او را به خاطر اينكه بر تو در مسلمانى پيشى داشته بزرگ شمرى و در هنگام مرافعه و مجادله، مقابله نمودن با او را ترك نمايى و در راه، در راه رفتن بر او پيشى نگيرى و جلو نيفتى و با او نادانى نكنی و اگر با تو نادانى كرد تحمّلش كنى و او را به خاطر حقّ مسلمانيش و حرمتش اكرام نمايى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ خردسال اين است كه آن كس كه میخواهد آموزشش دهد با او مهر ورزد و از خطايش درگذرد و چشم پوشى كند و با او مدارا كند و ياریاش سازد.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ سائل اين است كه به قدر نيازش به او عطا كنى و حقّ كسى كه از او چيزى درخواست نموده اى اين است كه اگر عطا كرد از او با سپاس و قدردانى بپذير و اگر خوددارى كرد عذرش را پذيرا باش.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ كسى كه به خاطر خداى تعالى تو را شادمان نموده اين است كه اوّلا خداى عزّوجل را سپاس گويى و سپس از او تشكّر كنى.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ كسى كه به تو بدى نموده اين است كه از او درگذرى و اگر دانستى كه عفو نمودن او ضرر دارد از او انتقام بگير خداى تعالى فرموده: «و كسى كه انتقام گيرد بعد از ستمى كه بر او شده مسئوليتى ندارد- شوری 41».
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ همكيشان تو به طور عموم اين است كه نسبت به آنان حسن نيّت و مهربانى داشته باشى و با خطاكارشان مدارا كنى و او را با مهربانى به خويش متمايل سازى و به راه صلاح در آورى و از نيكوكارشان قدردانى كنى و گنهكارشان را آزار ندهى و آنچه را كه براى خود دوست دارى براى آنان دوست بدارى و آنچه را كه براى خود ناپسند میشمرى براى آنان نيز ناپسند بشمرى و پير مردانشان به منزله پدر تو و جوانانشان به منزله برادرت و پير زنانشان به منزله مادرت و كودكانشان به منزله فرزندانت باشند.
امام سجّاد (عليه السّلام) در ادامه فرموده اند:
و حقّ اهل ذمّه اين است كه آنچه را كه خداى عزّوجل از آنان پذيرفته تو نيز از آنان بپذيرى و تا زمانى كه به عهد و پيمان خود وفا دارند به خاطر خداى عزّوجل به آنان ستم روا مدارى.
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 25 تا 37