احادیث کتاب جهادالنفس شماره 106

امير المؤمنين (عليه السّلام) در خطبه‏‌ا‌ى فرمودند: كسى به گمان خود ادّعا دارد كه به خداوند اميد دارد، سوگند به خداى بزرگ كه دروغ مى‏‌گويد. او را چه شده كه اميدوارى‏‌اش در عملش آشكار نيست؟! هر اميد دارنده‏‌اى اثر اميدش در عملش پيداست مگر اميدى كه مردم به خداى تعالى دارند كه اين اميد داراى عيب و ناخالص است، و هر ترسى [اثرش‏] مسلّم و ثابت است مگر ترس از خدا كه اين ترس [در بيشتر مردم‏] ناقص و بيمار است، در كار بزرگ [آخرت‏] به خدا اميد دارد و در كار كوچك [دنيا] به بندگان خدا اميدوار است، پس با بنده خدا به گونه‏‌اى رفتار مى‏‌كند كه با خداوند چنين رفتارى ندارد، پس چگونه است شأن خداوند جلّ ثنائه‏ كه در حقّ او نسبت به آنچه كه با بندگان رفتار مى‏ شود كوتاهى مى‏گردد؟ آيا مى‏ترسى كه در اميدواريت به خدا دروغگو باشى يا اينكه او را شايسته اميدوارى نمى‏‌بينى؟ همچنين اگر از بنده‏‌اى بترسد چنان از او مى‏‌ترسد كه از پروردگارش به اين اندازه نمى‏‌ترسد. پس ترس از بندگان را نقد و ترس از آفريننده‏‌اش را به منزله وامى كه اميد برگشت آن نيست و وعده‏اى كه به آن عمل نشود مى‌‏پندارد.

جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص81

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *