در راه، در منطقه ثعلبیه، فردى با نام ابوهرّه ازدى به امام رسید و علت سفر را جویا شد. حضرت فرمود: امویان مالم را گرفتند، صبر کردم. دشنامم دادند، تحمّل نمودم. خواستند خونم را بریزند، گریختم. ای ابوهره! بدان که من به دست فرقهای باغى کشته خواهم شد و خداوند لباس مذلّت را به طور کامل به تن آنان خواهد پوشاند و شمشیرى برنده بر آنان حاکم خواهد کرد؛ کسى که آنان را ذلیل سازد.(61) این اخبار نگرانىهاى امام را از وضع بدى که در انتظار کاروان آن حضرت بوده است، نشان میدهد، گرچه هنوز به طور جدى، خبر ناگوارى از کوفه به دست امام نرسیده بود.
امام حسین(ع) پیش از رسیدن خبر شهادت مسلم، دو نفر را با فاصله به کوفه فرستاد تا خبرى از مسلم بیاورند. یکى از اینها عبدالله بن بُقْطُر [یا یقطر] برادر رضاعى امام حسین(ع) بود و دیگرى قیس بن مسهّر صیداوى. هر دو نفر به دست مأموران ابن زیاد اسیر شده و به شهادت رسیدند. متن نامه امام به کوفیان آن بود که نامه مسلم که در آن خبر از اجتماع شما و اشتیاق شما براى ورود ما داده بود، به من رسید. من این نامه را از بطن الرّمه مینویسم و به سرعت به شما خواهم رسید.(62) امام در این نامه تصریح کرد که در روز هشتم ذى حجه، یعنى روز ترویه از مکه خارج شده است.(63)
خبر شهادت مسلم و هانى، مهمترین خبر منفى و ناگوار از وضعیت کوفه بود. این خبر در منطقه زرود(64) یا قطقطانه(65) یا شراف(66) یا زباله(67) به امام رسید و ناقل آن هم فردى از بنى اسد بود که گفت: در کوفه شاهد بودم که جنازه این دو نفر را در بازار به خاک میکشیدند.
61. الفتوح، ج 5، ص 123
62. اخبار الطوال، ص 245؛ بنگرید: انساب الاشراف، ص 166 ـ 167
63. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 394
64. اخبار الطوال، ص 246
65. یعقوبى، ج 2، ص 216. منزل قطقطانیه بعد از قصر بنى مقاتل است که امام حسین(ع) روز 29 ذى حجه به آنجا رسیده و بعید مى نماید که شنیدن خبر شهادت مسلم در آنجا بوده باشد.
66. عقدالفرید، ج 4، ص 379
67. لهوف، ص 73