در آغاز نبرد، امام حسین(ع) سر بر آستان الهى بلند کرد و با دعاى اللهم أنت ثقتى فى کلّ کَرْب، و رجائى فى کل شدّة، و أنت لى فى کلّ أمر نزل بى ثقة وأنت ولىّ کلّ نعمة و صاحب کلّ حسنة(170)
و جملاتى دیگر،(171) به استقبال نبرد رفت. حضرت سوار بر اسب شده، قرآنى در پیش رو گرفت و پس از آن نبرد آغاز گردید. (172)
قبل از آنى که نبرد میان طرف آغاز شود، امام(ع) پس از نماز صبح، امام(ع) اصحابش را به تقواى الهى و صبر و جهاد دعوت کرد. (173)
هنگامى که دو سپاه برابر هم قرار گرفتند، امام(ع) از بُرَیر بن حضیر همدانى خواست تا با دشمن سخن بگوید و با آنان احتجاج کند. بریر خطاب به کوفیان گفت: اکنون نسل محمد(ص) در میان شماست؛ اینان ذرّیه، عترت، بنات و حرم پیامبرند. از آنان چه میخواهید. گفتند: تسلیم شدن بر حکم ابنزیاد. بریر گفت: آیا نمى پذیرید به همآنجا که آمده اند، باز گردند. آیا فراموش کرده اید که با نامههاى شما به اینجا آمده اند. آیا از آبى که یهود و نصارا و مجوس بهره میبرند، آنان را منع میکنید. با ذرّیه پیامبرتان بد رفتار میکنید؛ خداوند روز قیامت شما را سیراب نکند. (174) برخورد دشمن جز تمسخر و خنده چیزى نبود. (175)
170. ترجمة الامام الحسین(ع) ص 71
171. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 423
172. کامل ابن اثیر، ج 3، ص 286 ـ 287
173. اثبات الوصیة، ص 126؛ کامل الزیارات، ص 73
174. الفتوح، ج 5، ص 181 ـ 182
175. مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 100