واقعه طف

راه حل دوم این است که بگوییم تکلیف ظاهر و باطن جدای از یکدیگر بوده است. در ظاهر امام(ع) به دنبال یک هدف سیاسی بوده و بر اساس این نظریه که پیامبران(ع) و امامان(ع) مأمور به ظاهر بوده اند، تکلیف باطن را جدا کنیم. اطلاع از شهادت مربوط به تکلیف باطنی است، و هدف سیاسی هرچه باشد مربوط به تکلیف ظاهری.
در این راه حل، آنچه به بحث ما مربوط می‌شود آن است که حتى اگر فرض کنیم که هدف امام حسین(ع) بر پایه اقداماتى که انجام شده، سرنگونى حکومت اموى و تأسیس دولت جدیدى به رهبرى خودش بوده، بر اساس ظاهر، این می‌توانسته معقول باشد. علامه مجلسى به این راه حل اعتقاد دارد و در حد خود، کوشیده است تا برخورد سیاسى، البته نه در حد اعتقاد به گرفتن حکومت، داشته باشد. در واقع او به همان اندازه که برداشت معنوى دارد، برداشت سیاسى نیز دارد. ابتدا سخن او را در تحلیل و تفکیک ظاهر و باطن نقل می‌کنیم:
و باید که ایشان [انبیا و امامان(ع)] به علم واقع مکلَّف نباشند، و در تکالیف ظاهره با سایر ناس شریک باشند، چنانچه ایشان در باب طهارت و نجاست اشیاء و ایمان و کفر عباد به ظاهر مکلّف بودند و اگر به علم واقع مکلّف می‌بودند، بایست که با هیچ‌کس معاشرت نکنند، و همه چیز را نجس دانند و حکم به کفر اکثر عالم بکنند، و اگر چنین می‌بود حضرت رسول(ص) دختر به عثمان نمى داد و عایشه و حفصه را به حباله خود در نمى آورد. پس حضرت امام حسین(ع) به حسب ظاهر مکلف بود که با وجود اعوان و انصار با منافقان و کفار جهاد کند و با وجود بیعت زیاده از بیست هزار کس و وصول زیاده از دوازده هزار نامه از کوفیان بى وفا، اگر تقاعد می‌ورزید و اجابت ایشان نمى نمود، ایشان را به ظاهر بر حضرت، حجّت بود و حجّت الهى بر ایشان تمام نمى شد.(295)

295. مجموعه رسائل اعتقادى علامه مجلسى

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *