-امویان بعلاوه این ظاهرسازیها- به علاوه فتوحات را پیش میبردند. به طور مسلّم فتوحات عصر بنى امیه بیشتر از زمان خلفاى اول و یا زمان عباسیان بوده است. اما آیا اینها اسلامیت بود؟
اسلامیت اهل بیت، اسلامیت دیگرى بود. اسلام اموى متفاوت با این اسلام بود. این فریبکارى دولت اموى به جاى آن که در جهت حفظ هویت دینى مردم، حفظ اخلاق اسلامى، زنده نگاه داشتن عرفان حقیقى، رعایت عدالت اسلامى و رسیدگى به حقوق مردم تلاش کند، براى بدست آوردن غنائم بیشتر کشورگشایى میکرد و براى فریب مردم مساجد باشکوه میساخت. در قرآن وقتى صحبت از آبرسانى به حجاج و جهاد فى سبیل الله و مقایسه آنهاست، خداوند به روشنى، جانب جهاد فى سبیل الله را میگیرد. البته فتوحات، میتوانست جهاد فى سبیل اللّه باشد، اما بنى امیه در اندیشه منافع مادى آن بودند. همین امویان فاسق، براى گرفتن پول بیشتر، اسلام آوردن مردم خراسان را نمى پذیرفتند و تا مدتها با این که آنها مسلمان شده بودند، هنوز آنها را ذمّى دانسته جزیه از آنان میگرفتند.(296)
البته مسلمانانى که در جبهههاى نبرد میجنگیدند؛ طارق بن زیادها و دیگران، شاید واقعا مجاهد فى سبیل الله بودند. وقتى ماهیت دولت اموى براى چنین مردمانى آشکار میشود، فتوحات هم متوقف میشود. چنان که در خراسان چنین شد. در قیام دیرالجماجم وقتى مردم عراق به فرماندهى عبدالرحمان بن محمد بن اشعث بن قیس در سال 71 براى فتح سیستان رفته بودند، به خاطر شدت فشار و ستم حجاج، با همان لشکر، به سوى عراق بازگشتند تا دولت اموى را سرنگون کنند.
296. تاریخ الطبرى، ج 7، ص 55؛ الکامل، ج 5، ص 148