قیام امام حسین(ع) یک قیام اسوه
اصولا از یک نگاه، دو نوع قیام قابل تصور است: نخست قیامى که فى حدّنفسه با توجه به اهداف خود در یک مقطع تاریخى انجام گرفته و پرونده آن همانجا بسته میشود؛ چه موفق باشد چه ناموفق. البته ممکن است در عبرتهاى تاریخى از آن یاد شود و مورد بازبینى قرار گیرد و تحلیل شود.
دوم: نوعى دیگر از قیام ها که تعدادشان واقعا انگشتشمار است، قیام هایى است که حالت اسوه براى دورههاى بعد پیدا میکند. براى نمونه در تاریخ ایران، قیام کاوه آهنگر چنین حالتى پیدا کرده است. این تصویرى است که فردوسى از آن براى ما ارائه کرده و قاعدتا میبایست تا روزگار وى همچنان در اذهان پابرجا بوده باشد. در ادبیات اسلامى، به ویژه ادبیات شیعى، قیام امام حسین(ع) حالت نوعى الگو و اسوه را یافته است. یعنى از حالت یک واقعه در یک زمان درآمده، تعمیم یافته و نوعى بىزمانى یا فرازمانى در آن لحاظ شده است. از این مهمتر، به صورت عاطفى، با هویت یک فرد شیعه ممزوج شده و به نوعى جزو معتقدات او درآمده است. روشن است که شمار این قبیل قیامها و شهادت ها اندک است. در شهادت ها، میتوان به شهادت بسیارى از علما و مجاهدان و سربازان اشاره کرد که شهادتشان فراموش میشود؛ اما عدادى از آنها حالت اسوه پیدا میکنند که این دلایل خاص خود را دارد. براى مثال شهید فهمیده در تاریخ جنگ ایران و عراق چنین موقعیتى را به دست آورده است. چنان که در تاریخ شیعه، شهید اول و شهید ثانی تا اندازهای همین موقعیت را دارند. اینها بسته به نوع شهادت، کیفیت رخداد، دلایل شهادت و شرایطى است که آن حادثه در آنها اتفاق میافتد.