کتيبه نويسي هنري است که در دامان خوشنويسي زاده شده و بر تارک مساجد درخشيده و زينت بخش خانه هاي خدا گرديده است. در به کار گيري قلمها در خوشنويسي، قلمهاي با عرض بيش از دو سانتي متر را قلم کتيبه گويند. نگارش با اين اندازه از قلم علاوه بر دشواريهاي خاص خود در اجرا مشکلي بزرگتر را از اقلام مشقي در بر دارد. این مشکل شهود و نمايش آشکار ايرادهاي فنی است که در اقلام مشقي ديده نمي شد و در اندازه اي بزرگتر نمايان گرديده است. از اين رو فقط با کار مستمر بر روي مفردات و رفع عيبها مي توان کتيبه نگاري بي عيبي را ارائه داد.
از سختيهاي ديگر کتيبه نويسي، ترکيب مفردات و تلاش برای پوشش يکدست بودن جزئيات کار و هماهنگي اجزاء کار در نگاه کلي است. این تنظیم نمودن در کتيبه هاي طولاني بسیار مشکل بوده و گاه هنرمند کتيبه نويس مجبور است با محاسبات بسيار و چند بار نوشتن و آزمون و خطا پیش رود. تنها در چنین حالی می‌توان متن تنظيم شده را بدون کم و کاست و بي نظمي و يکدست در تمامي کار به دست آورد.

روش نگارش کتیبه:


 در شیوه معمول کتیبه را به وسیله پرگاری دو مداده می نویسند. این روش دارای مزایا و معایبی است. مزیت این شیوه آسانی نگارش با پرگار و سرعت بالای کار است. ایراد وارده آن است که پرگار بسیاری از زوایا و شروع و انتهای حروف وکلمات را انتقال نمی دهد. برای تقریب به ذهن مقایسه بین پرگار و قلم  ثلث جلیّ راه گشاست. زمانی که با آن قلم نوشته می‌شود مرکب، ضخامت و برش قلم و چرم زیردستی، هرسه با هم زوایا و ظرافت هایی را به حروف می افزایند؛ ولی این سه عامل در پرگار وجود ندارد. پس آن ظرافت ها نیز وجود نداشته و خوشنویس مجبور است این موارد را بصورت حدسی اضافه نماید.
یکی دیگر از معایب کتیبه های پرگاری، عدم تشخیص اندازه صحیح است. در این روش چون حروف به صورت دو خط بسته نوشته می شود، خطای دید به وجود می‌آید. اگر همین حرفی را که این گونه نوشته شده، پر رنگ کنیم؛ یعنی میان خطوط را با رنگ پرنماییم تا مانند حرفی شود که با قلم نوشته شده، دیگر به صحت تناسب اندازه ها اعتقاد نخواهیم داشت؛ گرچه در زمان نگارش با پرگار به آن اطمینان داشتیم.

ریاضت کتیبه نویسی:


 تمام مشکلاتی که در نوشتار ثلث جلیّ به آن اشاره شد، در مورد کتیبه نیز صادق است. با این تفاوت که سختی های دیگری نیز در زمینه کتیبه وجود دارد. مسئله اصلی در کتیبه، پیوند درست مفردات و پوشش یک دست جزئیات کار و هماهنگی اجزاست. در نگاه کلی و از دور، باید تمامی مفردات به گونه ای مساوی، متوازن و هماهنگ در زمینه کاری که گاهی طول آن ده ها متر است، پخش شده باشد.
این عامل در کتبیه های طولانی هنرمند را مجبور می سازد با محاسبات بسیار و چندین بار نوشتن، بتواند متن مورد نظر را بدون کم وکاست و بی نظمی در زمینه بگنجاند.
چه زیبا می‌فرمود، آن عزيز استاد سفر کرده مرحوم استاد حسی اخضر تهراني:
"آخرنستعلیق کتابت است وآخر ثلث کتیبه "

بهترین روش نگارش کتیبه:


اکثر خوشنویسان کتیبه ¬را با پرگارمی نویسند و خوشنویسان اصفهانی تمامی کتیبه را یک باره با قلم از ابتدا تا انتهای برکاغذ می¬نویسند. این روش در نوع خود جالب بوده و در صورتی که مفردات و ترکیب عالی داشته باشد، بسیار ارزشمنداست؛‌گرچه این مواردکمتر نمونه عالی پیدا می کند و مفردات و حروف، فدای سرعت انجام کار می شوند. آزمون هر دو روش مشخص نموده که این دو شیوه به تنهایی کامل نیستند، و با ترکیب این دو روش، می‌توان شیوه نیکویی بدست آورد.
ابتدا با پرگار ترکیب اصلی کتیبه را بدست می آوریم. سپس با قلم در محیطی دیگر تمامی حروف و کلمات لازمه آن قدر می نویسیم که از هر مورد، یک نمونه کمالی داشته باشیم. درمرحله بعد به وسیله میزنور هر کدام از این حروف و کلمات متقن را در ترکیبی که از قبل آماده کرده‌ایم، جاگذاری می نمائیم.
به این صورت برای بدست آوردن ترکیب نهایت دقت رابه کار برده ایم، ودر مورد حروف نیز تمامی تناسبات¬ رابه لحاظ نمودهایم. این شیوه متقن‌ترین و بهترین روش کتیبه نویسی است.
ممکن است این شبهه برای برخی مطرح شود که چنین روشی، غیر هنری بوده و روش نگارش یکباره، صداقت بیشتری دارد. برای رفع این شبهه باید توجه داشت اگر بتوان کتیبه‌ای با طول چند ده متر را بار اول با مفرداتی متقن و بسیار پخته و ترکیبی یکدست و عالی نوشت، قطعا ارزش هنری فراتر از این روش دارد؛ اما این مهم عملا از هیچ خوشنویسی ساخته نیست و نگارش  جزء به جزء تنها راه عملی است. از سویی کتیبه کاشیکاری ساخته شده از این طرح برای همیشه در دید است و طرح اصلی به کناری نهاده می‌شود. علاوه بر این نکات اگر کتیبه به آن روش آرمانی نگاشته شود هزینه بسیاری خواهد داشت؛ زیرا ده‌ها برابر زمان نگارش آن طولانی‌تر می‌شود.