آنگاه كه بشر خط را ابداع نمود، زندگي انسانها وارد مرحله جديدی از پيشرفت و ترقي و ارتباطات شد و به تدريج خط اشكال و حالتهاي گوناگون يافت.
   قبل از بعثت رسول اكرم در شبه جزيره عربستان خطي رواج داشت كه بعدها بعد از تكميل شدن خط كوفي نام گرفت. با نزول معجزه ابدي رسول اكرم (ص) كتابت و آموختن خط رواج بيشتري پيدا كرد و به علت مضامين عالي و محبت شديد مسلمين به قرآن كريم، سبب زيباتر شدن و تكميل خط كوفي گرديد. كاتبان تمامي همت خود را بر نفيس نگاشته شدن قرآن گماشته بودند و همزمان با علوم اسلامي نياز براي تكثير كتب دستمايه‏اي گرديد تا هنري اصيل پويا و لطيف پابه عرصه وجود گذارد.
    در قرن چهارم هجري توسط ابن مقله خط نسخ از دامان خط كوفي بیرون تراوید. خط نسخ كه خطي روانتر از كوفي بود، بعدها در دستان جادويي ياقوت مستعصمي غناي افزونی يافت. در ايام او قواعد خطوطی را که اصول گويند یعنی ثلث ريحان نسخ و توقيع و رقاع و محقق ثبت و ضبط گرديد. در قرون بعدي دو جريان بالنده و قدرتمند در دو كانون خوشنويسي بوجود آمد. در امپراطوري عثماني هنرمندان در دو كانون بغداد و استانبول با اعتلاي خطوط عربي مخصوصا ثلث و نسخ روز به روز بر والايي هر چه بيشتر اين خطوط افزودند تا جايي كه در قرون سیزدهم و چهاردهم هجري هنرمندان عثماني به جايي رسيدند كه هنر خوشنويسي در آن سامان سر به آسمان هنر مي‏ساييد. در كانون دوم هنرمندان ايراني با ابداع خط تعليق و سپس با تركيب آن با نسخ، خطي بنام نستعليق را آفریدند. این خط از دوران صفويه تا به امروز شاهد رشد و ترقی روز افزون بوده و هنوز هم انتظار رشد و بالندگي آن می‌رود.

ثلث جلیّ:
خط ثلث به لحاظ ماهیت وذات خویش پیوندی زیادی با اقلام درشت دارد. بانگاهی به آثار گذشتگان به راحتی به این نتیجه می رسیم که در خط ثلث به نسبت خطوط دیگر قلم درشت کاربرد بیشتری دارد. عکس این مطلب در خط شکسته دیده می شود که بیشتر با اقلام غبار وخفی وکتابت نگاشته شده است.
درباره حدّ و مرز ثلث جلیّ نظریات متفاوتی وجود دارد. در مسابقات سازمان ارسیکای ترکیه تعریف ثلث جلیّ به قلم بالای پنج میلی متر اطلاق شده است. بعضی دیگر از خوشنویسان قلم فراتر از یک سانتی متر را  ثلث جلیّ می دانند؛ اما این گونه به نظر می رسد؛ اگر حدّ نهایی قلمی که توان ثلث نوشتن با آن وجود دارد را لحاظ کنیم، حدّ شروع ثلث جلیّ آسان تر می شود. به طور مثال قلم 5/2 سانتی متری برای نوشتن ثلث قلمی خوب و به نسبت آسان است و قلم هفت سانتی متری را می توان انتهای کار نامید. اگر اکنون حتیّ انتهای ثلث جلیّ را قلم پنج سانتی متری بدانیم، نمی توان قلم پنج میلی متری یا یک سانتی متری را ثلث جلیّ دانست.

کتيبه نويسي هنري است که در دامان خوشنويسي زاده شده و بر تارک مساجد درخشيده و زينت بخش خانه هاي خدا گرديده است. در به کار گيري قلمها در خوشنويسي، قلمهاي با عرض بيش از دو سانتي متر را قلم کتيبه گويند. نگارش با اين اندازه از قلم علاوه بر دشواريهاي خاص خود در اجرا مشکلي بزرگتر را از اقلام مشقي در بر دارد. این مشکل شهود و نمايش آشکار ايرادهاي فنی است که در اقلام مشقي ديده نمي شد و در اندازه اي بزرگتر نمايان گرديده است. از اين رو فقط با کار مستمر بر روي مفردات و رفع عيبها مي توان کتيبه نگاري بي عيبي را ارائه داد.
از سختيهاي ديگر کتيبه نويسي، ترکيب مفردات و تلاش برای پوشش يکدست بودن جزئيات کار و هماهنگي اجزاء کار در نگاه کلي است. این تنظیم نمودن در کتيبه هاي طولاني بسیار مشکل بوده و گاه هنرمند کتيبه نويس مجبور است با محاسبات بسيار و چند بار نوشتن و آزمون و خطا پیش رود. تنها در چنین حالی می‌توان متن تنظيم شده را بدون کم و کاست و بي نظمي و يکدست در تمامي کار به دست آورد.